پارت پنجاه و نهم

زمان ارسال : ۱۴۷ روز پیش

فصل۶


از بین ماشین‌ها لایی می‌کشید و چهارراه‌ها را پشت سر می‌گذاشت. خوبی موتورسواری فرار از شلوغی و بوق‌بوق مکرر بود. چراغ‌قرمز‌ها که افسارش را می‌کشید، شیدانه زیر گوشش می‌چسبید و مانند وکیل، متن بلند بالای ذهنش را توی ذهنش مرور می‌کرد. او هم فقط "چشم" می‌گفت و کله تکان می‌داد. دست آخر هم مشت شیدانه را به جان می‌خرید. چون می دانست الکی سر تکان می‌دهد و دست آخر رضایت می

92
22,987 تعداد بازدید
108 تعداد نظر
121 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نسترن

    00

    زوج باحالین💜

    ۵ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    عاشقشونم 🥰😍

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید